من جرب المجرب حلت به الندامه ...

time

a healer

or a killer

؟!

یه مواقعی هست تو زندگی آدم وقتی واسه دومین بار یه جور اشتباه رو می کنه به نظرم می تونه از سخت ترین دوره های زندگی باشه چون نه تنها خود اون اشتباه بلکه این حس خیانت به خود آدم رو از پا در میاره ...

ته نوشت

همیشه می خواستم آهنگای هم حس رو جدا کنم بذارم یه جا شاید الان بهانه ی  خوبی واسه طبقه بندی باشه

 از دوباره همشون رو باید گوش کنم...

چه قد سیاوش و داریوش و نامجو (مخصوصا گذر گذرش) می چسبن!

بعد نوشت: از آن وقتی که پایه های خیالم را فرو ریختی با ترس از توهمت به زمین چسبیده ام.

آزادی بیان ندارم من!

به دلایلی مطلب قبل رو پاک کردم. مثل اینه که بری به برناردو برتولوچی گیر بدی که چرا فلان فیلمت این قد صحنه داره! والااااااااا!